قبلا در مطلبی خدمتتون عرض کردم تربیت فرزندان به لحاظ فقهی واجبه! اما این تربیت چه مقدار و در چه حیطه ای باید باشه؟

 امروز داشتم صحیفه ی امام بزرگوارمون رو مطالعه می کردم که به مطلب جالبی برخوردم و اون اینکه ما باید بچه ها رو موافق با زمان (به روز) و همه جانبه تربیت کنیم.

نظرتون رو به بخشی از کلام ایشان جلب می کنم.

بچه‌های ما در هر زمانی موافق آن زمان باید تربیت بشوند.
در روایات هم هست که بچه‌هاتان را تربیت کنید به غیر آن طوری که خودتان هستید، برای زمان آتیه. برای اینکه اینها در زمان آتیه باید دست به کار مملکت و کشور بشوند. شما بچه‌ها را از سیاست، از اینطور چیزها دور نگه ندارید. دور نگه داشتن بچه‌ها از سیاست اساس این می‌شود که وقتی وارد در اجتماع شدند، مثل یک آدم کوری وارد اجتماع بشوند. خود اشخاصی که می‌خواهند بعد در این مملکت در این کشور زندگی بکنند و مقدرات این مملکت دستشان باشد، آنها باید آگاه باشند از همه خدعه‌هایی که کرده‌اند، از همه کارهایی که استعمار کرده، از همه عقب نگهداریهایی که به دست اینها واقع شده، اینها باید به دست شما و به تعلیم شما به آنها گفته بشود. آنها را وارد کنید در مسائل روز. آنها مطلع باشند از مسائل روز. اگر خدای نخواسته در این [مورد] قصور بشود یکوقت می‌بینید که چهره‌های منحرف که وارد در مسائل روز هستند غلبه می‌کنند بر چهره حق که وارد به مسائل روز نیست. تربیت و تعلیمْ همه جانبه باید باشد؛ یعنی آن مقداری که کشور احتیاج به آن دارد، انسان احتیاج به آن دارد، خود شخص احتیاج به آن دارد، باید تعلیم و تربیت در آنجا به همه ابعاد باشد. جامعیت اسلام
اسلام - اگر مطالعاتی دارید و ان شاء الله دارید در اسلام و در قرآن - اسلام فقط عبادت نیست؛ فقط تعلیم و تعلم عبادی و امثال اینها نیست. اسلامْ سیاست است. اسلام از سیاست دور نیست. اسلام، یک مملکت، یک حکومت بزرگ به وجود آورده است؛ یک مملکت بزرگ به وجود آورده است. اسلام یک رژیم است، یک رژیم سیاسی است. منتها سایر رژیمها از بسیاری از امور غافل بودند، و اسلام از هیچ چیز غافل نیست. یعنی اسلام انسان را تربیت می‌کند به همه ابعادی که انسان دارد: بُعد مادی دارد راجع به بُعد مادی تصرفاتی دارد، بُعد معنوی دارد راجع به معنویات صحبت دارد. بالاتر از آن دارد؛ بالاتر از این صحبت دارد: یعنی از آن وقتی که ازدواج حاصل نشده بین پدر و مادر، اسلام برای ساختن انسان دستور دارد چه زنی را انتخاب کند، چه مردی را آن زن انتخاب کند، وضع اخلاقی‌اش چه جور باشد، وضع دیانتش چه جور باشد. یک نفر زارع وقتی می‌خواهد یک زراعتی بکند و یک تخمی را در یک زمینی کشت بکند، این زمین را باید ملاحظه بکند، آن چیزهایی که موجب تربیت این است باید ملاحظه بکند، این چیزهایی که وقتی ظهور پیدا کرد، باید آنها را ملاحظه کند که چه چیز مفید با این است، چه چیزهایی مخالف با این است، از آن رد بکند؛ باید همین طور مواظبت کند تا وقتی که رشد کرد و به ثمر رسید.
شیوه انسان سازی در اسلام
اسلام همین معامله را با افراد انسان کرده است. یعنی معامله یک نفر زارع که می‌خواهد یک کِشتی بکند و می‌خواهد از آن استفاده بکند. از قبل از اینکه کشت بشود دستور دارد پدر و مادر چه جور باید باشند، یعنی ازدواج چه جور باید باشد. این برای این است که ملاحظه عاقبت این امر را کرده است که اگر [یکی از] پدر و مادر مثلاً اخلاقش فاسد باشد، اعمالش اعمال غیر انسانی باشد، این بچه‌هایی که پیدا می‌شود به واسطه وراثتی که هست در کار اینها هم در او تأثیر دارد؛ ولهذا مثل یک کشتکار بسیاردقیق، بسیار دلسوز، اسلام به نوع انسان مراعات کرده است. و از آن اول تا زمانی که ازدواج می‌شود؛ ازدواج که شد، چه تربیتی در ازدواج است. بعد در قضیه لقاح چه جور آداب؛ آداب بسیار در آنجا هست. بعد در زمان حمل آداب بسیار در آنجا هست. بعد در زمانِ - عرض می‌کنم - رضاع آداب بسیاری در آنجا هست. بعد در دامن مادر آدابی هست. بعد در ظل پدر آدابی هست. بعد در مدرسه آدابی هست. بعد در اجتماع آدابی هست. این بچه را از آن وقتی که باز به دنیا نیامده مراعات کرده تا برسد به مرتبه عالی. و برای همه اینها دستور دارد. و سایر رژیمهای عالَم، سایر دولتهایی که در عالم هست، به اینها اصلش کاری ندارد. آنها فقط یک کاری دارند و آن این است که این اجتماع مثلاً به نفع خودشان یک آرامشی پیدا کند تا چپاول کنند مردم را! یا آنی هم که بسیار خوب و عادل است کاری به این مسائل ندارد؛ فقط راجع به این [کار] دارد که مسائل اجتماعی خودش را مثلاً یک قدری تصحیح بکند. اما بچه باید چه جور باشد تا آخر، تربیت باید چه جور باشد تا آخر، زمان حمل و زمان رضاع، اصلاً مطرح نیست در سایر رژیمها.
اسلام یک همچو چیزی است که وقتی که انسان بزرگ شد، معاشرت خودش با برادرش، معاشرت خودش با پدر و مادرش، معاشرت پدر و مادر با پسر، معاشرت این دوتا با همسایه‌ها، معاشرت اینها با همشهریها، معاشرت اینها با همدینها، اینها با خارجیها، همه اینها در اسلام هست. و اسلام حکومتی است که یک جنبه‌اش حکومت سیاسی است، و یک جنبه‌اش حکومت معنوی. یعنی دو طرف دارد انسان، دو وضع دارد انسان، دو رو دارد انسان: یک‌روی مادی [که‌] اسلام در این روی مادی در همه جهاتش احکام دارد؛ یک‌روی معنوی، که اصلاً مطرح نیست در رژیمها که انسان را تربیتهای معنوی و تهذیبی بکند تا برسد به مرتبه‌ای که دیگر هیچ کس نمی‌داند الّا الله. تا آنجا اسلام همین طور کشیده دست مردم را گرفته و برده است تا برساند به ملکوت اعلا. سایر رژیمها اینطور نیستند.(1)

---------------------------------

1- بخشی از سخنان امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در دیدار با متصدیان مدرسه علوی

نشانی مطلب : صحیفه امام، ج6، ص 204-197

مطالب مرتبط:

ارزشمندتر از ششصد هزار سکه طلا -مجلس سوم