صدقه و انواع آن :

      الإمامُ الرِّضا علیه السلام : خَیرُ مالِ المَرءِ ذَخائِرُ الصَّدَقَةِ           

  امام رضا علیه السلام : بهترین دارایى انسان، اندوخته هاى صدقه است. (1)                              

در دین اسلام همان‌طور که کسب درآمد از هر راهی مجاز نیست، خرج کردن مال هم در هر راهی درست نیست، یکی از بهترین راه‌های مورد تأیید اسلام برای صرف مال، صدقه دادن آن در راه خداست.

 

معنای لغوی صدقه

صدقه چیزی است که انسان آن را به قصد قربت از مالش خارج می‌کند مثل زکات، ولی در اصل صدقه در امر مستحب و زکات در امر واجبگفته می‌شود. (2)
 
انواع صدقه

صدقات دو دسته‌اند: 
۱- صدقه واجب: یعنی بخشی از اموال شخصی که با شرایطی خاص به افرادی مخصوصی داده می‌شود؛ از جمله زکات، خمس و فطریه
۲- صدقه مستحب: اندازه خاصی ندارد و انسان می‌تواند هر مقدار از مالش را که بخواهد در راه خدا به فقرا و نیازمندان ببخشد (3)

آنچه از روایات و احادیث اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود این است که انسان نباید کارهای خیر و نیکو از جمله صدقه دادن را به تاخیر بیندازد و باید فرصت انجام کار خیر را غنیمت بشمارد.

احادیث در این باب زیاد است که ما در اینجا به مناسبت ولادت امام باقر علیه السلام به ذکر جدیثی از ایشان قناعت می کنیم.

امام باقر (علیه السلام) می فرمایند : وقتی در صدد کار نیکی بر می آیی بی درنگ به آن اقدام کن؛ زیرا نمی‌دانی که بعدها چه پیش خواهد آمد. (4)

 لطیفه :

 شیخی بالای منبر گفت: اگر کسی بخواهد در راه خدا یک دینار صدقه دهد،هفتصد شیطان او را وسوسه کرده از آن کار بازش می دارند.شخصی از میان جمع برخواست و گفت :«هم اکنون من می روم در راه خدا صدقه می دهم تا ببینم چگونه شیاطین مرا مانع خواهند شد.»سپس به خانه رفت و در انبار را گشود و مقداری گندم بیرون آورد که میان فقرا تقسیم کند.زنش پیش  دوید که : «ای مرد در این سال نایابی چه می کنی و گندم را کجا می بری که بچه ها گرسنه خواهند ماند و ... .»

آن قدر از این سخنان گفت تا مرد را پشیمان ساخت.پس دوباره به مسجد بازگشت.یارانش ماجرا را از او پرسیدند،گفت:«من هفتصد شیطان ندانم ولی مادر شیاطین نگذاشت تا من صدقه دهم !» (5)

 

----------------------------------------------------

  1-تنبیه الخواطر،ج 2 ص182.

  2-مفردات راغب، ج1، ص278.
  3-طباطبائی، سید محمد حسین؛ تفسیر المیزان، مرکز نشر و توزیع کتاب قم، ج2، ص40.
4کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 142، ح 3، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
5 -رحمتی شهرضا،محمد،گنجینه معارف ،ج 1،ص608.