حتما شنیده اید که بعضی از ساده لوحی ها ستایش می شه، مثلا در مورد یه نفر که فرق پنیر و صابون رو نمی شناسه این طور گفته می شه:فلانی خیلی آدم خوب و ساده ای است. در صورتی که اسلام برای مقوله شعور خیلی ارزش قائله و اینطور ساده لوحی ها را مذمت می کنه.از روایات این طور برداشت می شه که مومن زرنگه و سرش کلاه نمی ره.نه در مسائل مادی میشه بهش حقه زد و نه در مسائل معنوی.
نمونه ای از روایات در این باب :
امام صادق (ع) می فرمایند: علی (علیه السلام) خطبه می خواندند، همام بلند شد و عرض کرد :
[/صف لنا صفة المؤمن کأننا ننظر الیه/]
برای ما توصیف بفرمایید مؤمن را، مانند آنکه او را می بینیم.
[/فقال: یا همام! المؤمن هو الکیس الفطن/]
فرمودند ای همام! مؤمن زیرک و با هوش است.(1)
کیس در مقابل احمق است و به زیرکی خدادادی اطلاق می شه.بنا بر این معنای روایت این می شه که مؤمن عاقل و چیز فهمه.
می تونیم اینطور بگیم:کیاست به ادراک کلیات (عقل خدادادی)، و فطانت به هوشی که حاصل تجربه است (ادراک جزییات) اطلاق می شه.
بنابراین مومن احمق نیست و زرنگه.
داستان کوتاه :
سخنرانی شب عاشورا در مسجد شیخ عبد الحسین
آن شب جمعیت به قدری زیاد بود که من نتوانستم از میان مردم و از اول بازار به مسجد بیایم، لذا از طریق پشت بام بازار به طرف مسجد رفتم و از روی بام مسجد به پایین آمدم.
متن سخنرانی آن شب عاشورا در نوار موجود است و خیلی تکثیر شده است.
مطلبی که اصلا خبر نداشتم، این بود که بعد از تکثیر نوار، یک جوان پرشور علاقمند به من گفت: آقا می دانید با وجود آن همه ساواکی چه کسی توانست این نوار را ضبط کند؟ گفتم: نه! گفت: من بودم. گفتم: در کجا ضبط کردید؟ گفت: جان من در خطر بود. عصر عاشورا که هنوز همه ی مردم نیامده بودند، از یک نقطهی مناسب یک رشته سیم برق زیر منبر آوردم و سپس خودم با ضبط صوت در زیر منبر قرار گرفتم و نوار را ضبط کردم! دو طرف بدنهی منبر و پلههای آن هم با پارچهی سیاه پوشیده شده بود و همین امر مانع از آن می شد که کسی مرا در زیر منبر ببیند. آن قدر در آنجا از گرما و تنگی جا عرق ریختم که جانم به لب رسید.
آن وقت ها نوار کاست معمول نبود. نوارها ریلی بود و دستگاه ضبط هم اغلب بزرگ و سنگین بود.
جوان گفت: آن دستگاه را گذاشتم و نوار را در چنان وضع عجیبی ضبط کردم. بعد نوار را زیر بغلم گذاشتم که کسی نبیند و آن را بیرون فرستادم. سپس در زمانی که مسجد خلوت شد، رفتم و دستگاه ضبط را هم برداشتم.
به هر حال، نوار سخنرانی شب عاشورا که آن جوان ضبط کرده بود، به سرعت تکثیر و در سراسر کشور توزیع شد. بعدها این سخنرانی تاریخی به صورت یک جزوه توسط یک مؤسسه ی مطبوعاتی چاپ شد.
--------------------------------------------------------------------------------------
1 - .اصول کافی، جلد 2، کتاب ایمان و کفر، باب مؤمن و نشانه ها و صفات او - بحار الانوار، ج 67، ص .367
سند و مطلع و روایت چنین است: محمد بن جعفر، عن محمد بن اسماعیل، عن عبد الله بن داهر، عن الحسن بن یحیی، عن قثم بن ابی قتادة الحرانی، بن عبد الله من یونس، عن ابی عبد الله، قال: قام رجل یقال همام کان عابدا، تارکا، مجتهدا الی امیر المؤمنین (ع) و هو یخطب، فقال: یا امیر المؤمنین! صف لناصفة المومن کاننا ننظر الیه؟ ...الی آخره.